سلام
بعد از مدتها سلام
بهار امد (البته به شهادت تقویم 87 یک ماه قبل )
سال نو شما با تاخیر یک ماهه مبارک
دست و دلم به نوشتن نمی رفت و ایضا نمیرود .به همین خاطر از چکامه های قبلی ام مددی میگیرم ..
این موزون کلمات حکایت کرشمه سترونها در خم این کوچه است دست در گردن باد ...
خم این کوچه عجب بلائیست ...
زیبای پنهانی
تو چه افسونگری...
رد پایت را بر نرمی ابر ها جستجو باید
ترا می جویند
به نرمی ابرها ردپایت را جستجو باید
به رسم باد نوبهار که وزیدن بگیرد از مشرق وجود
زیبای نهان
یکه افسونگر گنبد کبود
افسون قصه های هزار شب
( مستوری گریزان بلبلان در ناز گلبرگهای سرخ )
خلوت سیال پروانه های مست
در ان شب که یکی از هزار قصه افزون است
افسون گیسوان بلند حور
پاک باز بی ریا
لبخند درختان پیر از رویش جوانه ها
داغ لا له های دشت بر سینه زمان
سرو فروتن سائیده سر بر اسمان
((مسیحای جوانمردم پیر پیرهن چرکین )) مقدس
سلام
سلامت می کنم زیبای پنهانی
بنفش عشق ! سرخ از خون یاران
و ای دریا تر ازآبی بی پایان
ترا بسیار می جویند
به رسم بادهای بهاران
و بسیاری ترا جویند
حیرت جاودانی انسان .
تو را نهان کردند در وزن شعرهای نیمایی
و چکامه های حزین شاعران تنهایی ...
ترا بسیار می جویند ای (( قشنگ عجیب)) !
می شناسم ترا
ترا مخموری غزلهای ناتمام "حبیب".
بسم هو
این هم دست نویس های شبانه البته از وزن و قافیه که بگذریم ....
ناز شستت نازنیم تیغ نیکو میزنی
هم به مژگان می کشی هم با نگه بر می کنی
جان ما همچون خسی ماند لب باد صبا
می بری خوش میبری ما را تو افسون می کنی
ناز شستت نازنین بس دل که خونین کرده ای
خون چکید از پنجه ات جانا ببین چون می کنی
می خورد خون دل و دیده گدای کوی تو
بس که او را با نگاه تیز مهمان می کنی
چون بلی گفتیم ما اغازمان انجام شد
از بلی امد بلا چشم بشر خون می کنی
دعویم گیرم دروغ و عشقمان گیرم که هیچ
دی تو گفتی : عاشقم بر تو بگو چون می کنی ؟
خنجر لطفت مگر کی میشود مشمول "ایس"
مرحبا جانا گدای خویش قربان می کنی